Ludwig van Beethoven

(لودویگ فان بتهوون)

درباره ی لودویگ فان بتهوون

بتهوون، در خانواده‌ ای هنرمند و شیفته‌ موسیقی به دنیا آمده بود

لودویگ‌ فان بتهوون» در ۱۷ دسامبر سال ۱۷۷۰ در شهر بن دیده به ‏جهان گشود. پدر او «یوهان» نوازنده دربار بود. ‏از مادر بتهوون همیشه به عنوان بانویی مهربان، با شخصیت و خوش‌قلب یاد می‌‌شود. ‏بتهوون از مادر خود به عنوان بهترین دوست خود یاد می‌‌كرد.‏ بتهوون در همان اوایل كودكی به موسیقی علاقه‌ نشان داد و پدرش که مردی الکلی بود سعی می‌کرد بتهوون را به‌زور کتک، به عنوان کودکی اعجوبه همانند موتزارت به نمایش بگذارد. شکی نبود كه این کودک استعداد خدادادی داشت ‏و پدرش پرورش موزارت دیگری از وی در سر می‌‌پروراند.‏ وی در سال ۱۷۹۲ از بنِ آلمان به وین در امپراتوری اتریش نقل مکان کرد.زمانی که بتهوون به اتریش می ‌رود، از یوزف هایدن می خواهد که بیشتر به او بیاموزد. فرانتس یوزف هایدن، آهنگساز و موسیقیدان اتریشی، از پایه گذاران موسیقی کلاسیک است.هایدن به دلیل مشغله‌ زیاد نتوانست تعلیم بتهوون را به عهده بگیرد اما او را پیش یوهان آلبرشتس برگر؛ موسیقیدان، آهنگساز و نظریه پرداز موسیقی اتریش فرستاد. وی از ۱۷۹۴ به‌ طور حرفه ‌ای آهنگسازی و نوازندگی پیانو را ادامه می ‌دهد و خیلی زود به شهرت می‌ رسد.
DNoa0w-e1535907737305

بتهوون دریافت كه هنوز زوایای ‏بسیاری از موسیقی را كشف نكرده است؛

در ۲۸ سالگی شنوایی بتهوون رو به نقصان گذاشت ، در آغاز وی از تینیتوس رنج می‌برد و ‏برای عیان نشدن کم‌شنوایی از مکالمات اجتناب می‌کرد ، در اوایل بیماری وی از سمعکی ‏استفاده می‌کرد که به وسیله نوار سری که می‌بست مخفی می‌شد و دست‌هایش را ‏برای کارهایش آزاد می‌گذاشت. اما در ۴۴ سالگی بتهوون کاملا کر شده بود.‏ آسیب شنوایی بتهوون به خاطر فشرده شدن عصب هشتم به ‏خاطر بیماری پجت باشد. به دنبال ناشنوایی بتهوون به شدت افسرده شد و به الکل پناه برد. همین ‏افسردگی بود که باعث مهاجرت وی از وین به شهر کوچکی در اتریش به نام ‏Heiligenstadt‏ شد ،جایی که در آنجا مقاله‌ای مشهور به رشته تحریر درآورد و در آن ‏نوشت كه او اگر به عنوان یك موسیقیدان دیگر توانایی شنیدن نداشته باشد دیگر دوست ‏نخواهد داشت که به این زندگی ناعادلانه ادامه دهد. ‏ اما عشق وی به موسیقی مانع از خودکشی شد و بتهوون دریافت كه هنوز زوایای ‏بسیاری از موسیقی را كشف نكرده است؛ به همین دلیل نه تنها خودكشی نكرد بلكه به ‏وجود علم به اينكه ناتوانی جسمی وی روزبه‌روز بدتر خواهد شد آثار بسیار زیادی از خود ‏به یادگار گذاشت.‏ در واقع شمار قابل توجهی از آثاری جاودانی که ‏از ذهن بتهوون نشأت گرفت ، هیچگاه به وسیله خود وی شنیده نشد.‏ بتهوون علاقه خاصی به شیلر داشت و در سمفونی شماره ۹ نیز شعر "چکامه شادی" او را استفاده کرد.‏
b988e923-2855-4443-9da6-3ae0dbf0b6f7

معروف ترین سمفونی

این سمفونی یکی از آثاری است که در تاریخ سیاست از آن استفاده شده است و در ‏میان هر دسته و هر ایدئولوژی ای طرفداران بسیاری دارد ‏ انگلس می‌گوید: "روزی كه بشر سمفونی نهم را آیین رفتاری خود قرار دهد آن روز ‏بتهوون جایگاه حقیقی خود را یافته است." و بیسمارک اعتقاد داشت که : "اگر من ‏سمفونی نهم را بیشتر گوش كرده بودم امروز بسیار شجاع تر بودم." به گفته هیندنبورگ: ‏‏"امروز اشک‌‌های زیادی در خانواده‌های آلمانی می‌‌ریزد، ولی بتهوون به ما می آموزد كه ‏اگر كسی خود را در اختیار موسیقی او بگذارد نمی‌‌تواند نگون‌بخت بشود. او ‏تسكین‌دهنده رنجهای ماست." در زمان جنگ دوم جهانی آلمانی ها هر جا را اشغال می ‏کردند، این سمفونی را می‌نواختند. این سمفونی برای تولد هیتلر نواخته شد. نخست ‏وزیر زیمباوه آن را به عنوان سرود ملی کشورش انتخاب کرد ، واتیکان از این سمفونی ‏دفاع کرد و بالاخره این سمفونی سرود جامعه مشترک المنافع اروپا شد.‏